پدر آن خوي سرکش و شلوغش را در طول زمان خرد مي کرد . در برابر تمام هيجانات روحي او مي ايستاد و از او دختري آرام و رام ميساخت اما به تنهايي حريف او نميشد . از مادر کمک مي گرفت و از او مي خواست که آيدا را در آشپزخانه تربيت کند … و آيدا در آشپزخانه نمي کشيد و با تنهايي وحشت بار خو مي گرفت .
مشاهده مطلب در سايت
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت